چرا  یک دنیای بهتر
قسمت چهارم
کوروش سميعى

فرهنگ، ایدئولوژی و اخلاق
جهان سرمایه و ارکان های نظم بورژوائی، در راس تلاش ها و برنامه های به ظاهر رو به جلوی خود برای نو آوری و پیشرفت های وسیع در زمینه های گوناگون علمی و فنی و تکنیکی و هنری٬ آن هم با رنج و تلاش بی جیره مواجب توده کارگری، جهان را به سمت قهقرایی پایان ناپذیر می کشانند !

در قرن بیستم و با وجود این همه شگفتی و انقلاب های تکنولوژی، هنوز به لطف بورژوازی "خرافه مسلکی و مذهب، زن ستیزی ومرد سالاری، قوم پرستی و نژاد پرستی، جاهلانه و متعصب اندیشی" همه و همه حربه هایی برای به چالش کشیدن و به حاشیه استثمار بردن آحاد یک جامعه بشمار می رود  و با به عقب راندن آنها از حرکت، جامعه را در قالب اختلاف ها و خود درگیری های خویش محدود می سازد تا اردوی بورژوازی بیش از پیش بتواند دست به چپاول باشد .

طبقه پرولتاریا که در جهان سرمایه داری امروز برده مزد است و بورژوازی اراده اش را برای تعیین تکلیف کردن برای تمام مناسباتش به نوعی تعریف و تحميل کرده، همواره بیشترین آسیب را از این مناسبات خواهد برد. نظامى که مرد را در خانه به گونه ای تعریف می کند که میتواند زمام امور را در دست بگیرد و به نوعی نقش یک بورژوا را در خانه برای همسر و فرزندانش اعمال کند و با انواع و اقسام ستم های خاص جهان سرمایه کانون یک خانواده را بنا به تعریف های برنامه ریزی شده سنتی و خرافه مسلکی کاپیتال دچاره آفت زدگی فرهنگی کند. فرهنگ یک دور تسلسل است که از نهاد خانواده پا به جامعه باز می کند و جهان شمول میشود اما همیشه باید در نظر گرفت که هسته اصلی جرقه خوردن این خط فکری از جای دیگری آب میخورد! وقتی زمام یک جامعه تعیینش به دست روبنای سیاسی باشد که در محور اصلی چرخه خود پابند سنت، مذهب، جنسیت، تفکیک قوم و تفکر انسان ها باشد تا با شکاف ایجاد شده بتواند کنترل اوضاع را در دست بگیرد٬ به نوعی فرهنگی به اسم آپارتاید و عقب ماندگی در جامعه شیوع پیدا می کند .

از نظر سرمايه٬ مرد جامعه همان کارفرماییست که در محیط کار دست به استثمار و پایمال کردن حقوق کارگران میزند و در خانواده در عمل همان الگو را برای زن و فرزندانش ایجاد میکند .اين گفته که فرهنگ و اخلاق و مسلط در جامعه فرهنگ و اخلاق و ایدئولوژی طبقه حاکم است بسيار عميق رابطه فرهنگ در خانواده و جامعه را با طبقه حاکم بيان ميکند. و این دقیقا خواسته و آمال اردوی بورژوازی در تقابل با جامعه و براى کنترل جامعه است .

در نظر بگیرید اگر در جامعه کنونی ایران تنها شاخه مذهب که به زور به خورد مردم داده میشود  منقرض شود چه تاثیراتی را بروی مردم و جامعه خواهد گذاشت! در نظر می آوریم که تقدس گرایی  از میان می رود، این باعث این می شود که ریشه بسیاری از اختلافات مذهبی میان مردم و قوم ها و  ایل های شهری و روستایی خشکیده میشود و انسانیت و آزاد اندیشی تنها راهبرد مناسبات اجتماعی میشود. مردم از در صحنه بودن بوسیله مکارگی مذهبی خلاص میشوند و به جای مرور احکام مشمئز کننده دینی میتوانند وقت خود را صرف درک درست از جهان و انسانیت و آزادی کنند. دیگر کسی به مکر قسم خوردن کسی دچار مشکل نمی شود، به اسم خدا و پیامبران سیاه کسی را از حق و حقوق خود منع نمیتوانند بکنند و محور یک جامعه مناسبات انسانی میشود. دستکم شرط اوليه رهائى تامين ميشود.  

همین مذهب عامل بسيارى از مشکلات امروز جامعه است. در بطن خود زن را به کنیز تعبیر میکند و از او نمادی چون سرخوردگی و گوشه نشینی میسازد. زن حماسی را به موجودی که خود را با لچک و روسری و توسری پنهان می کند تعریف میکند و این در تعریفی اینچنینی چیزی جز جرم بودن جنسيت زن و نفس زن بودن نیست، و این دور تسلسلیست که به جان جهان و جامعه افتاده .

در این بین باید منفعتی در کار باشد، چرا که هر کسی با اندک سوادی نیز میتواند در احمقانه بودن این قسم تعریف ها  قضاوتی داشته باشد. بعد از این همه شکوفایی صنعت و تکنولوژی، کاریکاتور گونه به نظر میرسد که جامعه و جهان چنین تعریف هایی را در خودشان پذیرا باشند که نیستند، اما قدرت و زمام این جهان به دست کسانیست که از هر رخنه ای برای شکاف و اختلاف بهره بری می کنند و چه اختلافی مناسب تر و با شکوه تر از فرهنگ، چه شگفتی برای به استیصال بردن انسان و جنایت و تجاوز به او مناسب تر از اخلاق و مشکلات اخلاقی یک جامعه !چه دایره ای وسیع تر از ایدئولوژی برای تفکیک انسانها از یک دیگر! زندانهای پر از زندانی سیاسی و کشف سیاه چالهای متعددی چون کهریزک و اوین و ... همه و همه از این برنامه کثیف سرمایه برای حکومت و در راس قرار گرفتن می دهد .

امروز، اگر پرچم کمونیسم کارگری، چون همیشه برافراشته است دلیلی دارد. مدنی ترین و اجتماعی ترین جنبش سیاسی که از دل طبقه پرولتاریا پا به عرصه مخالفت های سیاسی گذاشته و در ديدگاه سیاسی اش تمام آسیب های جامعه را نقد و پاسخ داده است٬ هیچ جنبش و تفکری جز کمونیسم نیست. مخالفت با مذهب، با جرم، با جنایت، با آپارتاید های قومی، جنسیتی، مذهب ستیزی  و ... همه و همه از دل رنج ها و دردهای جهان امروز می آید به گونه ای که با تلاش کمونیسم و طبقه کارگر، جهان سرمایه در بدترین شرایط خود بسر می برد !

وضعیت اسف بار اقتصادی کشورهای اروپایی و آمریکایی، بحران های عظیم اقتصادی و سیاسی خاورمیانه٬ وضعيت نابسامان کشورهاى باقى ماند از بلوک شرق سابق نظیر سرنگونی حکومت قرقیزستان، شرایط بحرانی افغانستان و عراق، در حالت فروپاشی قرار گرفتن جمهوری اسلامی و شرایط غیر انسانی دولت های چین و شرق دور  و ... همه و همه از بحران عميق جهان سرمایه خبر میدهد .در این بین با اتحاد کارگران و تلاش تفکرات شورایی و پیشبرد اهداف کمونیستی، پرتوان تر از همیشه تاریخ٬ راه برای رهایی همیشگی از بند سرمایه داری باز است. جنبش های کمونیستی در جهان و به ویژه تلاش حزب اتحاد کمونیسم کارگری در ایران امکان این مهم را با تلاش طبقه کرگر و آحاد جامعه بیش از همیشه دوران میسر کرده .راه نجات پيروزى بر اين نظم ظالمانه است.

به امید پیروزی و برابری و آزادی
Kourosh_samiei2@yahoo.com